Logo

خرابات فرنگ

 

دوش رفتم بہ تماشای خرابات فرنگ
شوخ گفتاری رندی دلم از دست ربود
گفت این نیست کلیسا کہ بیابی در وی
صحبت دخترک زہرہ وش و نای و سرود
این خرابات فرنگ است و ز تأثیر میش
آنچہ مذموم شمارند ، نماید محمود
نیک و بد را بہ ترازوی دگر سنجیدیم
چشمہ ئی داشت ترازوی نصاری و یہود
خوب ، زشت است اگر پنجۂ گیرات شکست
زشت ، خوب است اگر تاب و توان تو فزود
تو اگر در نگری جز بہ ریا نیست حیات
ہر کہ اندر گرو صدق و صفا بود نبود
دعوی صدق و صفا پردۂ ناموس ریاست
پیر ما گفت مس از سیم بباید اندود
فاش گفتم بتو اسرار نہانخانۂ زیست
بہ کسے باز مگو تا کہ بیابی مقصود


Website Version 4.0 | Copyright © 2009-2016 International Iqbal Society (formerly DISNA). All rights reserved.