Logo

بحرفی می توان گفتن تمنای جہانی را


بحرفی می توان گفتن تمنای جہانی را
من از ذوق حضوری طول دادم داستانی را
ز مشتاقان اگر تاب سخن بردی نمیدانی
محبت می کند گویا نگاہ بی زبانی را
کجا نوری کہ غیر از قاصدی چیزی نمیداند
کجا خاکی کہ در آغوش دارد آسمانی را
اگر یک ذرہ کم گردد ز انگیز وجود من
باین قیمت نمی گیرم حیات جاودانی را
من ای دریای بی پایان بموج تو در افتادم
نہ گوھر آرزو دارم نہ می جویم کرانی را
از آن معنی کہ چون شبنم بجان من فرو ریزی
جہانی تازہ پیدا کردہ ام عرض فغانی را

Website Version 4.0 | Copyright © 2009-2016 International Iqbal Society (formerly DISNA). All rights reserved.